آرامشــی میخواهم
خلوتــی میخواهم
تــو باشی و من
در کنار هم
تو سُکوت کنــی و مَــن گوش کنم
و من آرام بگویم ترا دوست دارم و تو گوش کنی
و آرام بگوئی .. من هم
و شرمِ زیبائی را بر گونه ی تو ببینم ... 

 

فلاسفه درباره عشق خیلی حرفها زدند

اما منطق هیچ کدامشان به پای منطق تو نرسید

رفتی و گفتی : همینه که هست ..
 

 

 

 

از دَســـتمــ رَفـتـــی

کــــــاش

از دِلــــــم هَــــمــ مــی رَفتــــی

 

 

 

 

میدونی بزرگترین درد دنیا چیه؟

اینه که بفهمی بزرگترین پناهت یه پناه دیگه هم داره.

 

 

 

چه غریب بود این منطق ما..

چه میخواست ز ما این عقل ما..

نه با احساس هم درد بود..

نه به یاری گریه هایمان می آمد..!

عقل و منطقی بود در جدالی طولانی..

با احساس و قلب ما...

 

 

 

 

 


موضوعات مرتبط: عکسهای عاشقانه ، جملات عاشقانه ، جملات نا امیدی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 18 مرداد 1391برچسب:داستان عاشقونه-همینه که هست ,,, | 19:59 | نویسنده : mehdi |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد
.: Weblog Themes By BlackSkin :.